۱-تورم بالا و مزمن
تورم در ایران به یک مشکل ساختاری تبدیل شده است. متوسط نرخ تورم در دهه ۹۰ حدود ۲۵.۲ درصد بود و در پنج سال اخیر (۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲) به دلیل تحریمها و فشارهای اقتصادی، این نرخ به بالای ۴۰ درصد رسیده است. تورم بالا باعث کاهش قدرت خرید مردم، افزایش شکاف طبقاتی، و کاهش پسانداز و سرمایهگذاری شده است. این مسئله همچنین برنامهریزی بلندمدت را برای بنگاههای اقتصادی دشوار کرده و هزینههای جاری دولت را افزایش داده است.
۲-رشد اقتصادی پایین و نوسانی
رشد اقتصادی ایران در دهههای اخیر پایین و نوسانی بوده است. این مسئله ناشی از وابستگی به درآمدهای نفتی، تحریمها، و نبود بهرهوری کافی در بخشهای مختلف اقتصاد است. رشد اقتصادی پایین باعث افزایش بیکاری، کاهش رفاه عمومی، و تشدید فقر شده است. در سالهای اخیر، رشد اقتصادی حتی به زیر ۳ درصد رسیده که نشاندهنده وضعیت خطرناکی برای اقتصاد ایران است.
۳-نابرابری در توزیع درآمد و ثروت
نابرابری در توزیع درآمد و ثروت در سالهای اخیر تشدید شده است. این مسئله باعث افزایش نارضایتیهای اجتماعی، کاهش امنیت اجتماعی، و گسترش فساد شده است. کاهش قدرت خرید طبقه متوسط و فقیر، همراه با افزایش شکاف طبقاتی، به بحرانهای اجتماعی دامن زده است.
۴-وابستگی به نفت و تحریمها
اقتصاد ایران به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است. تحریمهای بینالمللی باعث کاهش درآمدهای نفتی و محدودیت در دسترسی به منابع ارزی شده است. این مسئله باعث کاهش سرمایهگذاری در زیرساختها و ظرفیتهای تولیدی شده و اقتصاد را در معرض نوسانات قیمت نفت قرار داده است. همچنین، تحریمها باعث کاهش سرمایهگذاری خارجی و محدودیت در تجارت بینالمللی شده است.
۵-مشکلات نظام بانکی و مالی
نظام بانکی ایران با مشکلات جدی مانند ناترازی، وابستگی به بانک مرکزی، و عدم شفافیت مواجه است. بانکها برای تامین منابع مورد نیاز خود به بانک مرکزی وابسته شدهاند که این مسئله باعث افزایش نقدینگی و تورم شده است. همچنین، عدم شکلگیری یک بازار سرمایه منسجم و کارآمد، باعث کاهش توانایی اقتصاد در جذب سرمایهگذاری و تخصیص بهینه منابع شده است.
۶-کاهش ارزش پول ملی
کاهش شدید ارزش پول ملی یکی دیگر از چالشهای اقتصاد ایران است. این مسئله ناشی از تورم بالا، کسری بودجه، و تحریمها است. کاهش ارزش پول ملی باعث کاهش قدرت خرید خانوارها و افزایش هزینههای واردات شده است. این مسئله همچنین باعث افزایش نرخ ارز و بیثباتی در بازارهای مالی شده است.
۷-مشکلات زیرساختی و فرسودگی سرمایههای فیزیکی
زیرساختهای اقتصادی ایران به شدت فرسوده هستند و نیاز به سرمایهگذاری کلان دارند. مطالعات نشان میدهد که برای رفع این مشکلات، حداقل ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه در پنج سال آینده نیاز است. با توجه به تحریمها و مشکلات اقتصادی، جذب این سرمایه بسیار دشوار است.
۸-فساد و ناکارآمدی
فساد و ناکارآمدی در نظام اداری و اقتصادی ایران به یک معضل جدی تبدیل شده است. این مسئله باعث کاهش کارایی اقتصادی، افزایش هزینههای تولید، و کاهش رقابتپذیری شده است. فساد همچنین باعث کاهش اعتماد عمومی به نظام اقتصادی و سیاسی شده است.
۹-وابستگی به چین
ایران به طور فزایندهای به چین وابسته شده است. بیش از ۹۲ درصد از صادرات نفت ایران به چین انجام میشود، که این مسئله باعث کاهش درآمدهای ارزی و افزایش وابستگی اقتصادی شده است. این وابستگی همچنین باعث کاهش انعطافپذیری اقتصادی ایران در مواجهه با تحریمها و نوسانات بازار جهانی شده است. ۱۰-چالشهای اجتماعی و سیاسی اقتصاد ایران تحت تأثیر چالشهای اجتماعی و سیاسی نیز قرار دارد. نارضایتیهای عمومی ناشی از مشکلات اقتصادی، همراه با فشارهای بینالمللی، باعث افزایش بیثباتی سیاسی و اجتماعی شده است. این مسئله باعث کاهش توانایی دولت در اجرای اصلاحات اقتصادی و جلب اعتماد عمومی شده است.
نتیجهگیری اقتصاد ایران با چالشهای عمیق و چندوجهی مواجه است که نیاز به اصلاحات ساختاری و سیاستهای بلندمدت دارد. کاهش وابستگی به نفت، اصلاح نظام بانکی و مالی، جذب سرمایهگذاری خارجی، و بهبود محیط کسبوکار از جمله اقدامات ضروری برای خروج از این بحرانها هستند. بدون اجرای این اصلاحات، اقتصاد ایران همچنان در چرخه رکود تورمی و بیثباتی باقی خواهد ماند.
نویسنده: نگین سارائی